Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش قدس آنلاین: دین و اخلاق از جمله پرجاذبه‌ترین و در عین ‌حال لغزنده‌ترین مباحثی است که سابقه‌ای به طول طرح اندیشه‌های دینی و فلسفی دارد. در طول تاریخ، فیلسوفان ازیک‌سو و دین‌داران از سوی دیگر، همواره خود را با این پرسش جدی روبه‌رو می‌دیدند که در رابطه دین و اخلاق، اصالت با دین است یا اخلاق. آیا دین منشأ اخلاق است یا اخلاق سرچشمة دین است؟ آیا غایت‌ها و اهداف‌ اخلاقی‌ همان‌ اهداف‌ و غایتهای‌ دینی‌ هستند؟

برای یافتن پاسخ‌هایی برای این پرسش‌ها با حجت‌الاسلام دکتر حسن بوسلیکی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو پژوهشکده اخلاق و معنویت به گفت‌وگو پرداختیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نگاهی به رابطه دین و اخلاق

حجت‌الاسلام دکتر بوسلیکی در ابتدا با بیان اینکه دین و اخلاق ابعاد و نسبت بسیار پیچیده و گسترده‌ای دارند، می‌گوید: از دو ناحیه می‌توانیم درباره این نسبت صحبت کنیم. مورد اول، نیاز اخلاق به دین است. باید ببینیم که آیا اخلاق به دین وابسته است یا نه و دیگر نیاز دین به اخلاق است. ما در بخش هم باید بررسی کنیم که آیا دین به اخلاق نیاز دارد یا نه؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها به دو صورت می‌شود اقدام کرد. گاهی به پوسته لایه معرفتی دو مفهوم ذکر شده توجه کرده و گاه دیگر به این می‌اندیشیم که آیا انسان‌ها در دینداریشان به اخلاق نیاز دارند یا نه؟ از طرف دیگر آیا در اخلاق‌مداری به دین نیاز دارند یا نه؟

او درباره وابستگی اخلاق به دین توضیح می‌دهد: اقسام چهارگانه وابستگی معمولاً وابستگی مفهوم‌شناسی یا معنا شناختی، وابستگی وجودشناختی، وابستگی معرفت‌شناختی و وابستگی روان‌شناختی هستند. وابستگی معناشناختی یعنی اینکه اصلاً مفاهیم اخلاقی به مفاهیم دینی گره خورده‌اند مثلاً وقتی می‌گوییم راستگویی خوب است، واژه خوب در این جمله یعنی مورد امر و رضای خدا قرار گرفته و در اصل واژه خوب به معنی مورد رضای خداوند بودن است و معنای دیگری ندارد. وابستگی وجودشناختی به این معنا است که به وجود آمدن خوبی و بدی برای افعال، وابسته به دین است به طور نمونه راستگویی و دروغ‌گویی به خودی خود خنثی هستند و وقتی که خداوند به راستگویی امر می‌کند، راستگویی خوب می‌شود. وابستگی معرفت‌شناختی نیز یعنی شناخت خوب‌ها و بدها وابسته به دین است یعنی من اگر روزی بخواهم بشناسم‌ که چه کاری خوب و چه کاری بد است؟ ممکن است که متوجه بشوم هر کاری به خودی خود خوب یا بد است و وابسته به امر خداوند نیست اما من برای شناسایی خوب‌ها و بدها نیازمند راهنمایی دین هستم یعنی تا وقتی که خداوند نگوید فلان کار خوب است، من نمی‌توانم کار خوب را تشخیص بدهم.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه می‌دهد: وابستگی روان‌شناختی نیز به این اشاره دارد که انسان‌ها برای عمل کردن به اخلاقیات، نیاز به دین دارند یعنی اگر انسان به سعادت یا شقاوت اخروی خودش توجه نکند، انگیزه‌ای برای عمل به اخلاق پیدا نمی‌کند. بحث انگیزش یکی از مهم‌ترین ابعاد روان‌شناختی است. دین به ما انگیزه انجام رفتار اخلاقی را می‌دهد و این کاملا درست است اما اینکه بدون دین نمی‌توان زندگی اخلاقی کرد، چندان درست نیست. به عبارت دیگر، دین یکی از منابع انگیزش اخلاقی انسان است ولی تنها منبع نیست لذا ما می‌توانیم انسان‌های بی‌دینی را ببینیم که اخلاقی، فداکارانه و ایثارگرایانه رفتار می‌کنند. آنها گاهی جان خودشان را برای خدمت کردن به دیگران به خطر می‌اندازند. پس اخلاق از جنبه روانشناختی نیازمند دین نیست یعنی اگر دین نباشد، ممکن است که اخلاق باشد.

وابستگی دین و اخلاق

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی عنوان می‌کند: در مواردی برای تشخیص خوب‌ها و بدها به دین نیاز داریم. ما بعضی از کلیات معارف همچون خوب بودن راستگویی و امانتداری را بدون گفتن دین هم می‌فهمیم اما در خصوص برخی از مصادیق جزیی نیازمند گفتن دین هستیم. در جنبه انگیزشی هم اعتقاد دارم که دین یکی از منابع غنی انگیزش اخلاقی هست ولی تنها منبع نیست.

او با اشاره به وابستگی دین به اخلاق تشریح می‌کند: پذیرش دین یعنی اعتبار پیام دین وابسته به اخلاق است یعنی اگر اخلاق بی‌اعتبار باشد، هرگز به لحاظ عقلی و فکری نمی‌توانیم پیام یک مدعی نبوت را قبول کنیم. به طور نمونه می‌گوییم صداقت، خوب و دروغگویی و گمراه کردن انسان‌ها بد است. اگر این گزاره‌ها را قبول نداشته باشم و آنها را معتبرم نشمرم، حتی اگر به وجود خداوند هم اعتقاد داشته باشم، نمی‌توانم به فرد خاصی که می‌گوید پیامبر خداست، اعتماد کنم. این یعنی اگر اخلاق قبل از دین و به صورت پیشادینی معتبر نباشد، پذیرش پیام یک مدعی نبوت ممکن نخواهد بود.

این پژوهشگر حوزه اخلاق اظهار می‌کند: نکته دیگر این است که تحقق بخشی از اهداف دین وابسته به این است که ما اخلاق را معتبر بشماریم. به طور مثال اگر من به صورت پیشادینی نپذیرفته باشم که اطاعت از خدا واجب است، چگونه می‌توانم از دستورات خدا اطاعت کنم؟ حتی اگر خود خدا هم در قرآن به من بگوید که از خداوند اطاعت بکن، به اصطلاح فلسفی دور یا تسلسل پیش می‌آید و هر آنچه که باید تحقق پیدا کند، محقق نمی‌شود. اگر اطاعت از خدا یک امر اخلاقی پیشادینی نباشد، نمی‌تواند اعتبار درون‌دینی هم داشته باشد. واقعیت این است که قبل از آنکه با احکام دین آشنا شوم، باید از نظر اخلاقی پذیرفته باشم که اطاعت از امر خدا واجب است و اگر این گزاره را نپذیرفته باشم، هیچ کسی با هیچ دلیل نقلی و دینی نمی‌تواند به من ثابت کند که باید امر خداوند را اطاعت کنم.

پذیرش دین نیازمند اخلاق است

دکتر بوسلیکی عنوان می‌کند: طبق آنچه گفته شد دین در مراحل پذیرش و اجرا به اخلاق نیاز دارد. به عبارت دیگر دینداری باید بر اخلاق‌ فطری مبتنی باشد زیرا اگر بر اخلاق بنا نشود، هیچ مبنای دیگری نخواهد داشت. به همین دلیل نمی‌توانیم حتی در فهم دین هم اخلاق را کنار بگذاریم یعنی نمی‌توانیم پس از پذیرش دین، تشخیص‌های عقلی و فکری خودمان را کنار بگذاریم و همه چیز را بر مبنای دین بسنجیم. قبل از هر چیز ادعای سنجش همه چیز بر مبنای دین، با متن خود دین سازگار نیست زیرا من وقتی به سراغ پیام دین می‌روم، می‌بینم خداوند در قرآن که پیام مستقیم اوست، پیام پیامبران و انبیا را معتبر کرده و می‌فرماید که از پیامبر اطاعت کنید.

او یادآور می‌شود: طبق آنچه در آیه هفت سوره حشر آمده، خواسته‌های خدا فقط آن چیزی نیست که در قرآن آمده است. خواسته‌های خدا در بیان پیامبر و اهل بیت(ع) نیز آمده‌اند. سپس با مراجعه به بیانات قرآن، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) متوجه می‌شویم که بخشی از خواسته‌های خداوند در عقل ما آمده یعنی خداوند متعال فهم عقلی ما را معتبر کرده است و بخشی از فهم عقلی ما، همین اخلاقیات فطری است به عبارت دیگر همانطور که خداوند متعال بیانات اهل بیت را در حق ما معتبر کرده و به آن حجت بخشیده، به فهم عقلی و اخلاقی ما هم اعتبار بخشیده است. حتی در روایتی به دو حجت باطنی و ظاهری اشاره شده است. حجت ظاهری انبیا و ائمه(ع) هستند اما حجت باطنی عقل است یعنی همانطور که پیام انبیا(ع) معتبر است، یافته‌های عقلی هم معتبر هستند وخداوند در روز قیامت کسی را که به یافته‌های عقلی‌اش بی‌توجهی کرده است، مواخذه می‌کند. لذا ما وقتی به سراغ خود دین می‌رویم، متوجه می‌شویم که دین ما را از فهم عقلی معاف نکرده است. دین از ما نخواسته است که صرفاً از بیانات خداوند، پیامبران و ائمه(ع) اطاعت بکنیم و فهم عقلیمان را کنار بگذاریم پس ما حتی در عمل به محتوای دین هم نمی‌توانیم اخلاق را کنار بگذاریم، فهم عقلیمان را تعطیل بکنیم و فقط به سراغ نقل برویم.

کمال نهایی انسان شدن فراتر از اخلاق است

این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سوال که با توجه به آنکه ما در برخی از مواقع در فهم عقلی و اخلاقیمان اشتباه و خطا می‌کنیم، آیا باز هم فهم عقلی ما معتبر است، می‌گوید: فهم عقلی و اخلاقی ما باز هم معتبر است زیرا خداوند زمانی که می‌خواست عقل را معتبر کند، میدانست که ممکن است انسان‌ها در برخی از مواقع اشتباه کنند و با وجود این فهم عقلی ما را معتبر کرده است. مگر ما در فهم بیانات و ادله نقلی اشتباه و خطا نمی‌کنیم؟ مگر اختلاف نظر وجود ندارد؟ با وجود همه این‌ها فهم نقلی معتبر هستند. یعنی اینکه ما در فهم یک منبع خطا می‌کنیم، به این معنا نیست که آن منبع از اعتبار می‌افتد. لذا هم اخلاق به دین نیاز دارد و هم دین به اخلاق نیاز دارد.

او ادامه می‌دهد: شما در بخشی از سوال‌تان پرسیدید که آیات غایات اخلاقی، همان غایات دین هستند؟ به نظر من این دو کاملاً با هم منطبق نیستند یعنی بخشی از اهداف دین، اهداف اخلاقی است و اهداف اخلاقی، همه اهداف دین نیستند. دین اهداف بالاتر از این هم دارد. به عبارت دیگر کمال نهایی انسان شامل اخلاق هم هست ولی محدود به اخلاق نیست و فراتر از آن است. دین هیچ وقت از اخلاق فرا روی نمی‌کند یعنی پیام دین، پیام ماورای اخلاق نیست بلکه اخلاق ماورایی است یعنی دین می‌خواهد اخلاق را ارتقا بدهد و نمی‌خواهد از اخلاق عبور کند و آن را بی‌اعتبار کند.

دکتر بوسلیکی در پایان تصریح می‌کند: برخلاف آنچه برخی از آقایان در رسانه مطرح می‌کنند که هدف دین، اخلاق نیست. باید اخلاق را کنار گذاشت و تقوا را جانشین آن کرد، معتقدم تقوا شامل اخلاق هم هست. به بیان دیگر دین آمده است که اخلاق را ارتقا بدهد و آن را کامل کند. به اعتقاد ما تشکر و قدردانی از کسی که به ما لطف می‌کند، یک وظیفه اخلاقی است. دین آمده است پروردگار متعالی را که نعمت‌های گسترده و بی‌چشمداشتی را به انسان‌ها داده، به ما نشان بدهد و شکرگزاریمان را متوجه خدا هم بکند یعنی ما دارای فضیلت شکر در قبال خداوند متعال هم می‌شویم.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: اخلاق دین پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اخلاق اسلامی کنار بگذاریم اخلاق نیاز عبارت دیگر دین به اخلاق اخلاق به دین دین و اخلاق معتبر کرده یعنی اگر انسان ها دین نیاز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۲۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام صادق(ع) در مناظرات آموزگار اخلاق و ادب بودند

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- عصمت علی آبادی: امروز ۲۵ شوال سالروز شهادت صادق آل محمد (ص) رئیس مذهب شیعه جعفری است. امام جعفر صادق علیه‌السلام در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید و مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. امامت امام صادق (ع) همزمان با سال‌های پایانی حکومت امویان و سال‌های آغازین حکومت عباسیان بود. از آنجا که حکومت بنی امیه در این سال‌ها رو به ضعف و سقوط می‌رفت و بنی عباس نیز استقرار پیدا ننموده بودند و در ابتدای حکومت خود منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق علیه‌السلام فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایه‌های علمی مکتب شیعه را محکم کند.

حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی استاد حوزه و دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: در اصول و تعالیم دینی ما نقش رهبر، امام و مقتدا به عنوان نقش تأثیرگذار و تعیین کننده می‌تواند در فرایند سعادت انسان‌ها تأثیر بسزایی داشته باشد. وجود مقدس امام صادق (ع) به عنوان رئیس مذهب شیعه در حقیقت چهره و شخصیتی است که در ابعاد مختلف علمی و رشته‌های گوناگون دانش به خصوص در فقه، اصول و کلام سرآمد همه دانشمندان و فقهای زمان خود و همیشه تاریخ بوده است، امام صادق (ع) با منظومه فکری که در بین امت اسلام ایجاد کردند در حقیقت روش فهم آیات قرآن و دریافت حقیقت سخنان پیامبر (ص) و همچنین روش اجتهاد و شیوه استنباط در احکام دین را به تاریخ امت اسلام معرفی کردند و آموزش دادند. وجود مقدس امام صادق (ع) در مدیریت جامعه همواره به مقامات و مناصبی توجه داشتند که در ایجاد آرامش و امنیت فکری در جامعه نقش بسیار تأثیرگذاری داشته است. به عنوان مثال جایگاه معلمی از نظر امام صادق (ع) بسیار ویژه است. وقتی که امام صادق (ع) یکی از فرزندان خود را به دست معلم و آموزگاری سپردند که در خصوص مسائل دینی تعلیم داشته باشد، یکی از اساتید نزد امام صادق (ع) آمدند و فرمودند که فرزند شما توانسته است سوره توحید را از حفظ بخواند، امام صادق (ع) فرمودند اگر دهان این معلم را پر از طلا و جواهر کنیم کم است؛ زیرا توانسته است در رشد و تربیت یک انسان تأثیر بسزایی داشته باشد.

وی در خصوص نقش حاکم و قاضی اظهار داشت: امام صادق (ع) برای جامعه اسلامی با برنامه‌ریزی و برای آینده سلامت فکری و روحی مردم حکام خاصی را تعیین می‌کردند، تعیین قاضی و حاکم از جانب حضرت با وجود اینکه حضرت در شرایط تقیه و در محاصره مأموران بنی‌عباس بودند این کار عبث و بیهوده‌ای نبوده است اگرچه شاید آن قاضی به خاطر مأموران بنی‌عباس نمی‌توانست در مسند قضاوت ایفای نقش کند اما امام صادق (ع) آینده جامع اسلامی را می‌دیدند و بر همین اساس خود را موظف می‌دیدند که برای مردم قاضی یا حاکمی را تعیین کنند که در بزنگاه‌ها شیوه تشکیل حکومت اسلامی را نشان دهد. این نکته بسیار مهمی است که آن حضرت با انتخابگری خود شرایط قاضی و حاکم را به مردم معرفی می‌کردند تا مردم بدانند چه کسی می‌تواند به عنوان حاکم یا قاضی در جامعه ایفای نقش کند.

این استاد حوزه و دانشگاه درباره جایگاه علمی حضرت گفت: آوازه علم و دانش امام صادق (ع) در بین مردم چنان گسترده شده بود که از همه طوایف برای استفاده از علم ایشان به حضرت مراجعه می‌کردند حتی از رهبران سایر مذاهب اسلامی افرادی همچون ابوحنیفه، مالک ابن انس، احمد ابن حنبل شاگرد امام صادق بودند و ایشان را معتبرترین و موثق‌ترین انسان‌ها می‌خوانند. مالک ابن انس می‌گوید من در علم، عبادت و پارسایی بهتر از امام صادق (ع) را هرگز ندیدم و هرگز گوش من به کسی که با فضیلت‌تر از جعفر بن محمد باشد سخنی نشنیده است یا ابوحنیفه در یکی از سخنان خود می‌گوید که امام صادق آگاه‌ترین مردم نسبت به مسائل فقه، معضلات و مشکلات و علوم مختلف هر زمان است. سپس می‌گوید اگر دو سال شاگردی من در محضر امام صادق (ع) نبود هر آینه من هلاک شده بودم. آوازه علم امام صادق (ع) چنان وسیع و گسترده بود که دشمنان امام صادق او را وارث پیامبر می‌خواندند و مجبور می‌شدند در برابر مردم احترام ویژه‌ای به ایشان داشته باشند؛ لذا در میان شیعیان مذهب شیعه با فقه امام صادق شناخته می‌شود. ما را جعفری می‌گویند به این علت که عمده روایات فقهی که به دست ما رسیده است از وجود امام صادق (ع) بوده است؛ دلیل هم این بوده که در گذر حکومت از بنی امیه به بنی عباس و واسپاری آن فرصت بسیار ارزشمندی ایجاد شد که امام صادق با باز کردن درب منزل خود بیش از ۴ هزار شاگرد را در رشته‌های مختلف پرورش دادند و توانستند شاگردان مبرزی را در علوم مختلف تربیت کنند.

علم الهدی در زمینه صفات اخلاقی امام صادق (ع) عنوان کرد: در صفات اخلاقی سرآمد همه انسان‌های زمان خود و پس از آن بودند، علم، تقوا، اخلاص، دوراندیشی عقل، خدمت به مردم، ایثارگری، دراز کردن دست برای گرفتن دست‌های افتاده و رفع نیازهای مردم از ویژگی‌ها و خصایص اخلاقی آن حضرت بوده است و آن حضرت را نسبت به سایر افراد ممتاز می‌کرده است لذا کلاس درس امام صادق (ع) صرفاً کلاس درس نبوده است در کنار درس آموزش اخلاق و معرفت در سرلوحه سخنان و فرمایشات امام صادق (ع) وجود داشته است. امام صادق (ع) مناظرات بسیار زیادی را با رؤسای سایر مذاهب انجام دادند اما در کنار این مناظرات آموزگار اخلاق و ادب برای تمام حضار اعم از موافقان و مخالفان خود بودند. هر کس که امام صادق را می‌دید مجذوب اخلاق ایشان می‌شد. هر کس منطق ایشان را در فقه، اصول، رجال، کلام، تفسیر، پزشکی، شیمی، فیزیک وسلیر علوم مشاهده می‌کرد مجذوب ژرفای معلومات آن حضرت می‌شد؛ لذا حضرت شاگردانی را در همه علوم داشتند در کنار مباحثی که مطرح می‌شود که آن حضرت در فقه اصول طب نجوم زیست شناسی رجال کلام و سایر علوم شاگردان مبرزی را تربیت کردند.

وی افزود: زمان حیات امام صادق (ع) عصر ظهور فرقه و مذاهب الحادی بوده است، شبهات زیادی بر علیه اسلام و قرآن توسط فرقه‌ها و مذاهب الحادی تولید و در میان مردم رواج پیدا می‌کرد، امام صادق (ع) مبارزه با انحرافات و شبه افکنی‌ها را در سرلوحه کار فرهنگی خود قرار دادند، ملحدان و خدا گریزان در دوره امام صادق (ع) فعالیت وسیع و گسترده‌ای را داشتند نمونه آنها مثل ابن ابی العوجا، ابوشاکر دیصانی، ابن مقفع، ابن طالوت، افراد تأثیرگذاری در جامعه آن زمان بودند که امام صادق (ع) همچون سدی استوار مقابل شبهات این افراد ضدمذهب می‌ایستادند و اجازه نمی‌دادند افکار مسموم آنها در میان جامعه پخش شود؛ لذا در عصر امام صادق فرقه‌هایی مثل زیدیه و کیسانیه مجال بروز و ظهور پیدا کردند اما امام صادق (ع) با مناظراتی که با رؤسای زیدیه و کیسانیه کردند توانستند عده زیادی از آنها را به راه راست برگردانند. با غالیان و افرادی که اندیشه‌های غلو و افراطی داشتند حتی در میان افراطیان منتسب به مذهب شیعه؛ امام صادق (ع) با منطق و برهان با آنها مناظره و آنها را مجذوب منطق و استدلال‌های خود می‌کردند. در کنار اینگونه کارهای کلامی که آن حضرت انجام می‌دادند بخش عمده‌ای از فرصت‌های علمی امام صادق (ع) صرف حل مسائل فقهی می‌شد، همه فقهای چهارگانه مذاهب اسلامی شافعی‌ها، حنفی ها، مالکی‌ها، همه خود را مدیون امام صادق (ع) می‌دانستند. ابوحنیفه می‌گوید اگر جعفر بن محمد (ص) نبود مردم به مناسک حج آگاه نمی‌شدند، گویا چه او امام صادق (ع) را مجری و اجرا کننده احکام حج معرفی می‌کردند.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: امام صادق (ع) روش اجتهاد و شیوه استنباط در احکام دین را به یاران خود آموزش می‌دادند، یکی از شاگردان او به نام عبدالاعلی بن یزید کلبی به محضر امام صادق (ع) وارد شد و از ایشان درباره مسح بر محل زخم در وضو یا همان وضوی جبیره را سوال کرد امام صادق علیه السلام وضو گرفتن را به او آموزش دادند، درباره حج و مسائل متفاوتی که در ابواب مختلف قضا، جهاد، شهادت، تجارت، مسائل طهارت و نجاست همه در حقیقت بخشی از فعالیت‌های علمی و فقهی آن حضرت است که امروز امت اسلام از بیانات آن حضرت بهره‌برداری و استفاده می‌کنند. امام صادق (ع) در کنار فقه و اصول روش اجتهاد را به شاگردان خود آموزش دادند، به عنوان مثال در آموزش استصحاب روایاتی که به ما رسیده است عمده از امام صادق (ع) بوده است، در باب برائت مباحث بسیار عمیق و وسیعی داریم که امروز فقهای ما با استناد به فرمایشات امام صادق قواعد و اصول عملیه را برای استنباط احکام شرعی از آن استفاده می‌کنند، فرمایشات امام صادق (ع) در حقیقت یک پیام بسیار ارزشمندی را برای فقها و مجتهدان به ارمغان داشت که باب علم را برای امت اسلام باز می‌کرد لذا فقه شیعه و جعفری پویا است و باب علم را منسد نمی‌داند همانگونه که اهل سنت باب فقه و علم و مسائل مستحدثه را منسد می‌بینند و می‌گویند چون ما نمی‌توانیم استنباط کنیم پناه به قیاس و… می‌برند اما فرمایشات امام صادق (ع) در اصول به عنوان ابزار استنباط در اختیار فقهای ما قرار داده است باب علم را به روی انسان‌ها باز می‌کند و اجازه می‌دهد که یک فقیه استنباط کند و تنقیح مناط داشته باشد و در مسائل مستحدثه به عنوان حکم ظاهری فتوایی را به مکلفان ارائه نماید.

وی گفت: وقتی در فقه جعفری استنباط باب احکام را مفتوح دیدیم آن زمان هر فقیهی می‌تواند در ارتباط با مسائل مستحدثه نوآوری داشته و احکام جدیدی را پدید بیاورد وقتی باب استنباط مفتوح باشد محدودیتی برای استنباطات یک فقیه ایجاد نمی‌شود. به تعبیر دیگر هر فقیهی برای خود رسالتی می‌بیند که در حقیقت اگر در علم و دانش او ابهامی وجود داشته باشد آنها را برطرف کند، امام صادق (ع) حتی در زمان خود به شاگردان خود توصیه می‌کردند که وقتی دسترسی به امام معصوم ندارید خود احکام را استنباط کنید و بر مبنای نظر خود عمل و استنباط‌های خود را به دیگران هم منتقل کنید. ایشان به دیگران هم اجازه داده بودند که اگر آنها هم به امام معصوم دسترسی ندارند به فقیهانی که به این توانمندی استنباط رسیده بودند مراجعه کنند و از آنها فتوا بگیرند و عمل کنند و در یک مسیر بسته باقی نمانند. اجازه‌ای که امام صادق (ع) به فقهای زمان خود دادند در حقیقت فقه شیعه را از بن‌بست خارج کرد و فقه شیعه را در زمان و مکان شناور قرار داد، شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت من داشتم می‌رفتم زمین می‌خوردم ناخن من از دست من جدا شد اکنون دست خود را بستم حالا می‌خواهم وضو بگیرم چگونه بگیرم امام صادق فرمودند حکم آن را از قرآن و استنباط استفاده کردند آنجا که قرآن می‌فرماید ما در دین برای شما هیچ حرج و بن‌بستی قرار ندادیم، بر همان دارویی که بر روی دست خود گذاشتید بر همان مسح کن و وضوی تو درست است. اینجا امام صادق یه قاعده اصلی فقهی را به این آقای سائل آموزش می‌دهند. حضرت با این قاعده راه استنباط احکام و روانسازی احکام را به این شاگرد خود آموزش می‌دهند. قاعده فقه شیعه در قرآن وجود دارد که پرکاربرد می‌شود و فقیه می‌تواند در همه جا از آن استفاده کند، لذا باب علم در فقه شیعه بسته نیست فقیه می‌تواند با استنباط و استفاده از آیات و روایات احکام مستثنا را به بهترین شکل استنباط کرده و فتوا بدهد.

کد خبر 6086168

دیگر خبرها

  • جود بلینگام، بازیکن با اخلاق مستطیل سبز / فیلم
  • ببینید | بدرقه صدای فراموش‌نشدنی ورزش
  • زیرآب زنی با نهی از منکر فرق دارد ‍!
  • نصراللهی با اعتقاد به «ما می‌توانیم» روحیه جهادی را معنا می‌کرد
  • هستی گهواره من/ اضطراب مرگ معنا بخش زندگی / گریز از مرگ با مد و دفن شدن در نقش اجتماعی
  • سالیوان: توافق دفاعی آمریکا با عربستان بدون رابطه ریاض با اسرائیل امکان‌پذیر نیست
  • اختلاف در ارکان رژیم صهیونیستی بالا گرفت
  • شبی که رئال معجزه را معنا کرد! (عکس)
  • امام صادق(ع) در مناظرات آموزگار اخلاق و ادب بودند
  • (ویدئو) فراموش نکنیم که نمی‌توانیم هم اشغالگر باشیم و هم اخلاق مدار